آینه شکسته: وسواس نفوذ به داخل خوارج خراسان، چگونه این گروه را از هم پاشید.

گروه خوارج خراسان دوست دارد که یک تصویر از قوت و عفت فکری خود را تنویر کند، لاکن با تعمق در تبلیغات این گروه در نشریه شماره ۳۷ ام صدای خراسان به یک حقیقت تلخ و تاریک برمیخوریم، و آن اینکه این سازمان از داخل فرومی پاشد، شکار وسواس شده و با ترس از نفوذ در داخل، فلج شده و از پاه در میاید.

نشریه صدای خراسان به کرات گروپ های جهادی، رهبران مذهبی محلی و حتی طرفداران خارجی این گروه را به همکاری مخفی با سازمانهای استخباراتی محلی و منطقوی متهم مینماید. در یک قسمت، این گروه مینویسد: ” که آنها جواسیس را در لباس علمأ جازده اند… و این به اصطلاح (علمأ) جوانان را گمراه نموده و بدست شبکه های استخباراتی کفار سپردند.”
این نظم فکری نه، بل یک موریانه خوری فکری است.
چنین پیامگذاری ها از فرهنگ آمرانه که مبتنی بر بی اعتمادی و شک است، پرده بر میدارد. اگر هر عقب گردی ناشی از خیانت باشد، پس هیچ فرصت نمیتواند برای آموختن، همبستگی و اعتماد وجود داشته باشد. جنگجویان تازه جذب شده باید متحیر باشند از اینکه فرمانده هانشان تحت نظارت اند. جنگجویان اسبق در شک اند که آیا وفاداری آنها مورد سؤظن قرار گرفته. کانال های تمویل کننده مالی بازجوئی میشوند، عملیاتهای استشهادی موشگافی شده و علمأ مذهبی و دینی متهم به جاسوسی میشوند.
این وهم و وسواس در تاریخ جنگجویان یک پدیده جدید نیست. جماعت اسلامی مسلح الجزایر تحت پاکسازی داخلی مشابه از هم پاشید. گروه القاعده در عراق تحت عنوان تصفیه و خیانت از هم گسیخت. گروه خوارج خراسان عین راه را در پیش گرفته، که این پیروزی نه، بل خودکشی است.
چیزی را که این گروه هوشیاری و احتیاط می نامد در حقیقت چیزی جز ترس نیست و چیزی را که آنها تصفیه مینامند در واقع انزوا است، چون همه بر یکدیگر مشکوک اند و هیچ کس برادر شده نمیتواند.
در خاتمه، این گروه خود اعتراف مینماید که صدای خراسان دیگر الهام بخش نبوده و دیگر بر متحدین، رزمندگان و حتی بر سایه خود بی باور است، که این موضوع بیشتر از عملیات و حمله با طیاره های بدون سرنشین باعث تباهی این گروه میشود.