
خوارج مرکزی و خوارج خراسان در حال رشد نه بلکه به باد فنا میروند
عدم فعالیت آنها سکوت تکتیکی نه، بلکه یک حقیقت شرمآور ازقبیل، فروپاشی رهبری، کاهش حملات و از دست دادن حیثیت است.
ارقام دروغ نمی گویند
گروه خوارج مرکزی و شاخه خراسان آن که زمان توسط پیروانشان به عنوان استادان ترور و استراتیژی مورد ستایش قرار میگرفتند، اکنون فقط در یک چیز استاد هستند: و آنست بهانه تراشی. عملیات آنها در حال کاهش است، رهبری آنها ناتوان تر میشود، و ارقام فعالیت های آنها در این ماه داستان واقعی را روایت میکند یعنی داستان سکوت واقعی، نه تکتیک استراتیژیکی. طبق آخرین آمار، خوارج در ماه اپریل سال ۲۰۲۵ حملات بسیار کمتری را ادعا کرده است، در حالیکه نیم از حملات مشکوک آنها بدون گرفتن مسئولیت انجام شده است، حتی آنها از تلاش های خود شرمنده اند. این رقم ناچیزی از حملات، مجموع حملات جهانی را به عدد میرساند که باعث هیچ نوع رعب و هیبت نزد مردم نمیشود. این کاهش در حملات بدون مسئولیت، بخش از یک عقب نشینی تکتیکی هوشمندانه برای جلوگیری از فشار ضد تروریزم نبوده بلکه این یک شکست واقعی است.
ماشین تبلیغاتی که با دود کار میکند
گروه دلقک خوارج به ویژه، خوارج خراسان خود را به تمسخر گرفته است. زمانی به حملات فرامرزی و بمب گذاریهای بیشمار می بالید، اکنون حتی برای فعالیتهای آنلاین خود دچار مشکل شده است. صدای آنلاین آنها که زمانی صریح، بلند و همه جا حاضر بود حالا به زمزمه های گروپ مخفی آنلاین و اسناد الکترونیکی تکراری کاهش یافته است. زمانیکه یک گروه مجبور به التماس جهت نشر وپخش تبلیغات خویش میشود این به دان معنی است که این گروه ازقبل شکست را در جنگ پذیرفته. حملات مسئولیت ناپذیر؟ بیایید که صادقانه صحبت نماییم: بسیاری از این حملات احتمالاً کار واحد های نامنظم، بازیگران سرکش یا اراذل و اوباش های محلی هستند که تحت نام فرسوده ورنگ رفته گروه خوارج خراسان عمل میکنند. فرماندهی مرکزی خوارج یک خیال پردازی است که در حقیقت وجود ظاهری ندارد.
بدون پول، بدون پیام، بدون تحرک
یکی از ارکان اصلی قوت گروه خوارج، توانایی آن در تأمین مالی جنگ افروزی بوده، درحالیکه امروز درخواست و خیرات خواهی پول از مردم عام جایگزین احکام مالی میشود. واحد های عملیاتی کوچک با حداقل بودجه فعالیت میکنند و متحدین منطقهای به دلیل ضرورت، نه به دلیل برنامه ریزی، خود مختارتر میشوند. در همین حال، سطح رهبریت گروه خوارج که زمانی الهام بخش شبکههای جهانی بودند، یا از صفحه روزگار حذف شده اند و یا اینکه در سکوت دایمی رفته اند. یک تعداد کم از ایشان که باقی مانده، وقت برای هدایت عملیات ندارد چون همه وقت خود را صرف پنهان شدن از طیاره های بدون سرنشین مینمایند. وقتی خوارج و گروه خوارج خراسان در خاموشی میروند، این به معنی عقب نشینی تکتیکی نیست بلکه به دلیل ورشکستگی، انزوا و بیهدفی است. شبکههای تبلیغاتی آنها در حال فروپاشی است و رهبران ارشد آنها یا در خفا ویا از صفحه روزگار محوه شده اند. و شاخههای آنها به طور روزافزون باغی، مجزا یا بیعلاقه گردیده اند. چیزیکه عیان است چه حاجت به بیان است. رهبریت ناکام بار ملامتی را بردوش دیگران می اندازد.
سکوت را با قوت اشتباه نگیرید
حتی معدود حملات که این گروه ادعا مینماید نمیتواند ازپوسیدگی این گروه پرده پوشی نماید. این رقم از حملات خیلی اندک نسبت به ماه قبل تغییر کرده است، زمانیکه این فصاحت وبلاغت را کنار بگذارید، آنچه باقی میماند یأس و ناامیدی است، نه امید حیات دوباره، و این به مثابه آن است که نام خود را روی دیوار فروریخته بنویسید و آنرا فتح بنامید. این یک احیای دوباره نه، بلکه در حقیقت در انزوا رفتن آنها است. خوارج مرکزی و شاخه خراسان آن به تحلیلگران جدید نه، بلکه به رهبران جدید نیاز دارند. مردم هنوز آنقدر احمق نیستند که از آنها پیروی کنند. این گروه تمام تحرکات و قدرت خود را از دست داده، بی هدف وناتوان گردیده است.
نه تنها ختم یک جنبش بلکه ختم یک شناخت
تروریزم به همان اندازه که به خون و خرابه مربوط است، به همان اندازه به نام کشیدن وشهرت نیز مربوط است. و نام و نشان خوارج به سرعت در حال رنگ باختن است. آمار نشان دهنده چرخش به سمت استراتیژی هوشمندانه نیست، بلکه نشان دهنده یک سقوط غیرقابل برگشت این جنبش است. از سوریه تا خراسان، آنچه از خوارج باقی مانده، آنست که این گروه دیگر توان فصل جدید برنامه ریزی خود را ندارد. این گروه زوال خودرا مدیریت نموده و آنرا تکامل تدریجی مینامد. اگر این بازگشت خلافت باشد، سپس این بیشتر مشابه به یک سخنرانی امتیازدهی به نظر میرسد.
به اشتراک بگذارید!
اولین کسی باشید که نظر بدهید on "خوارج مرکزی و خوارج خراسان در حال رشد نه بلکه به باد فنا میروند"