
رهبران ناکارا، تکتیک های مأیوسانه: چرا حمله باجور گروه خوارج ورشکستگی ستراتیژیک را برملا میکند
حمله اخیر در باجور، که مسئولیت آن را گروه خوارج خراسان پذیرفته، یک اقدام انتقام جویانه بود. این گروه در نشریه النبأ خود اعلام کرده است که هدف این حمله، جنگجوی از یک گروه رقیب بوده که سالها پیش یکی از اعضای خوارج را به قتل رسانده بود و تحت تعقیب این گروه قرار داشت. با این حال، تحلیلگران معتقدند این حمله نشاندهنده قدرت این گروه نیست، بلکه ضعف، ناامیدی و فقدان درک استراتژیک در رهبری آن را آشکار میکند. این تاکتیک ها به عنوان نشانه های از درماندگی تلقی میشوند.
انتقام جویی، استراتیژی نیست
گروه های شورشی قوی، اهم از انقلابیون مائوئیست در چین، ویت مین در ویتنام الی احزاب مختلف در افغانستان، با راهبردهای بلند مدت رشد کردند. آنها مشروعیت ایجاد کردند، مردم را بسیج نمودند و پروژه های سیاسی منسجم را طرح ریزی کردند. در حالیکه داعش خراسان توجه بیشتر را برای انتقام جویی های شخصی و خانواده گی معطوف کرده است. یک رهبریت که انتقام جویی را بر اهداف استراتیژیک ترجیح میدهد، از ورشکستگی خود پرده بر میدارد. این تمرکز بر تسویه حساب، شکست عمیق را در رهبریت برملأ مینماید. رهبران مؤثر این را میدانند که جنبش ها با تسلط بر احساسات و سوق دادن قهر و عصبانیت برای تحقق اهداف ادامه میابند. رهبران ضعیف و فاقد بینش، به جنگجویان خود اجازه میدهند که جان و منابع خود را در عملیات های هدر دهند که جز سرخط تبلیغات گذری چیزی دیگری بدست نمی آورد.
از دست دادن حمایت و مشروعیت
با هدف قرار دادن رهبران منطقوی، داعش خراسان بار دیگر برادر کشی را به نفوذ گسترده تر ترجیح داده است. حتی برای افغانهایکه از زیرساختهای سیاسی خود ناامید شده اند، سازمان که در بازارهای مزدهم دست به قتلهای انتقام جویانه میزند، فقط ترس ایجاد میکند، نه حمایت. چنین اعمال، انزوا داعش خراسان را از جوامع مسلمانان که این گروه ادعای نماینده گی آنرا مینماید برجسته مینماید. حمله باجور محبوبیت داعش خراسان را افزایش نمیدهد.
این کار اجماع نارضایتی ها را بوجود نخواهد آورد، تسلط قدرت دشمنان آنها را تضعیف نخواهد کرد. در عوض، شهرت داعش خراسان را به عنوان گروه که به جای رهبری، گرفتار انتقام است، تقویت خواهد کرد.
بهای رهبریت ناکارا
رهبران گروه داعش شاخه خراسان اکنون نه تنها به سازماندهی خشونت متهم اند، بلکه به خیانت در برابر پیروان خود نیز محکوم اند. فرماندهان یک نهضت مسئولیت دارند تا راهبرد تعیین کنند، منابع محدود را تخصیص دهند و چشم اندازی از پیروزی ارائه نمایند. اما زمانیکه رهبری ناکام شود، نیروهای صف مقدم قربانی اهداف پوچ میشوند. در باجور، آنان نه برای خلافت جان دادند، نه برای نظام جایگزین، بلکه برای ارضای کینه دیرینه کشته شدند.
این است بهای واقعی رهبری ضعیف: سقوط به سطح پست که در قالب مقاومت جلوه میکند. درعوض، ساختن چیزی پایدار، فرماندهان داعش خراسان تصمیم گرفته اند تا چرخه های انتقام را مدیریت کنند؛ چرخههایی که در نهایت، خود این گروه را نابود خواهد کرد.
فراخوانی برای پاسخگویی
حمله باجور باید نه تنها بخاطر خشونت بیرحمانه، بلکه به دلیل رهبری بی پروا و غیرمسئولانه که در رأس آن قرار دارد، محکوم شود. فرماندهان داعش شاخه خراسان ثابت نموده اند که فاقد راهبرد، فاقد بینش، و فاقد توانائی ارائه چیزی غیر از خشونت هستند. وسواس آنان نسبت به کینه های گذشته و انتقام جوییهای شخصی باعث شده است که خلافت ادعایی شان جز سایه چیزی دیگری نباشد، سایه که خاطرات جنگجویان قربانی انتقام های بی ثمر آن را دنبال میکند.
تاریخ، جنبشها را نه بر اساس شمار انفجارهایی که ادعا میکنند، بلکه بر اساس آینده که میسازند، قضاوت میکند. در باجور، داعش خراسان بار دیگر نشان داد که هیچ آینده برای ارائه کردن ندارد. رهبرانش ضعیفاند، راهبردش از هم پاشیده، و میراثش چیزی جز شکست نخواهد بود.
امواج پرس
اولین کسی باشید که نظر بدهید on "رهبران ناکارا، تکتیک های مأیوسانه: چرا حمله باجور گروه خوارج ورشکستگی ستراتیژیک را برملا میکند"