خانه‌ بنأ شده بر ترس: شرح تزلزل فکری در مقاله ریشه‌های گسترش ‌یافته در خراسان

مقاله اخیر تحت عنوان “ریشه‌های گسترش ‌یافته در خراسان” ادعا میکند که دشمنان پنهان، نهادهای فاسد و زوال معنوی را در جهان اسلام علنی وآشکار میسازد. اما با مطالعه دقیق تر،‌ عمق حقیقت آشکار میگردد: گروه که در عقب این نشریه است، دیگر با شفافیت استراتیژیک یا جوهر مذهبی هدایت نه، بلکه با وهم، استبداد و ناامنی هدایت میشود. چیزی را که به عنوان “خلوص” ارائه مینماید، در واقع انزوای فکری است. به چیزیکه “مقاومت” خطاب مینمایند، بهتر است به عنوان زوال قصه سرائی درک شود. این مقاله رد عقده یا طریقت نیست، بلکه رد ترس و وهم است که در لباس ایمان پنهان شده است.

تشبیه سازی که خودش را افشا میکند

تشبیه سازی اصلی این سند بیالوژیکی است: دنیا را به مثابه یک بدن نشان میدهد که با “ریشه‌های سرطانی” متأثر شده و باید قطع شوند. این شبیه سازی، با وجود اینکه از نظر احساسی تأثیر زیادی دارد، با کمی دقت و بررسی، فوراً فرو میریزد. در نحوه بیانش:

• آموزش سرطان است.

• تفکر مستقل سرطان است.

• بحث سرطان است.

• حتی قلب‌ها و اذهان دانش‌ آموزان نیز مورد سوءظن قرار میگیرند.وقت یک مفکوره آنقدر به درون خود متمرکز میشود که به هر نهاد بی‌اعتماد میشود، دیگر چارچوبی برای اصلاح نیست، بلکه یک میکانیزم برای عقب ‌نشینی است. مفهوم “پاکسازی” دیگر یک فراخوان برای بهتر شدن نه، بلکه اعلام جنگ علیه پیچیدگی میشود.

تمامیت‌ خواهی بی‌ انتها

نویسندگان صرفاً دیگران را نقد نمیکنند بلکه هر کسی را که خارج از دایره‌ خودشان باشد، از نظر معنوی مرده یا از نظر وجودی خطرناک مینامند. هیچ جواز برای اختلاف نظر، هیچ تحمل برای تفسیرهای متفاوت از شیوه‌های اسلامی، و هیچ مفهوم از رحمت برای کسانیکه تردید دارند وجود ندارد.

این استحکام در ایمان نیست، این آسیب ‌پذیری فکری است. یک جهان‌ بینی که نمیتواند با تفاضل، حتی در داخل دین خود، همزیستی داشته باشد، اعتماد به نفس ندارد و شکننده است. زمانیکه هر رقیب خائن اعلام شود و با هر سوالی به عنوان نفوذ یا رخنه برخورد شود، این گروه دیگر از باور دفاع نمیکند بلکه از ترس دفاع میکند.

از جنبش به مکانیزم

جذبه اولیه‌ تفکر جنگ‌ طلبانه اغلباً از وضوح و یقین ناشی میشود. اما با گذشت زمان، وقت که در رسیدن به آرمان‌ شهری که وعده میدهند ناکام می مانند، انرژی خود را به درون معطوف نموده و شروع به خود خوری میکنند. نشریه خراسان، نمونه‌ بارز این منطق خودخوری است.

این گروه در تلاش برای توضیح اینکه چرا حمایت خود را از دست میدهد، موارد زیر را دلیل میآورند:

  • معلمان
  • دانش‌آموزان (یا محصلان)
  • واعظان (یا ملاها)
  • مؤسسات خیریه
  • مؤسسات آموزشی
  • هر حرکت فکری که دقیقاً با تعریف آنها مطابقت نداشته باشد.

در نهایت، هیچ چیز باقی نمی ماند. و این تصفیه نه بلکه یک فروپاشی فکری و معنوی است.

چرا این مهم است

روایت‌های مانند “ریشه‌ ها در خراسان گسترش می یابند” مهم هستند زیرا قلب جوانان سردرگم را هدف قرار میدهند. آنها از آسیب ‌پذیری این جوانان سوء‌استفاده میکنند، و از زبان مذهبی برای پنهان کردن ناامیدی سیاسی و خستگی عاطفی به نفع شان سود میبرند. اما این اسناد پایگاه های عقیده و باور نیستند، آنها فریادهای ناامنی هستند که در کلام پوشانده شده‌ اند.

قدرت واقعی در ایمان نیازی به خاموش کردن هر صدا ندارد، از آموختن نمی هراسد و در اختلاف نظر با دیگران فرو نمیریزد. راه پیشرفت برای هر جامعه‌ از طریق پاکسازی نیست، بلکه از طریق ساختن است. از طریق ترس نه، بلکه از طریق شفافیت است.

جمع بندی

آنچه ما شاهد آن هستیم، ظهور یک جنبش دینی قدرتمند نیست. این رکود فکری آن گروه است که دیگر توانایی شنیدن، رهبری یا تکامل را از دست داده است. این نشریه نشانه‌ یک تهدید نه بلکه نشانه‌ یک نقطه‌ عطف است، لحظه‌ که انزوا به هویت تبدیل شود.

و تاریخ روشن است: کسانیکه فقط با رد کردن و بد گفتن از دیگران هویت خود را میسازند، در نهایت حتی توانایی توضیح دادن این که خودشان از چه چیزی دفاع میکنند را هم از دست میدهند.

اولین کسی باشید که نظر بدهید on "خانه‌ بنأ شده بر ترس: شرح تزلزل فکری در مقاله ریشه‌های گسترش ‌یافته در خراسان"

یک نظر بگذارید

آدرس ایمیل شما نشر نخواهد شد.


*