زهری را که آنها برای دیگران برنامه ریزی نموده بود، از زوال این گروه پرده برداشت

گجرات

زهری را که آنها برای دیگران برنامه ریزی نموده بود، از زوال این گروه پرده برداشت
زمانیکه قطعه ضدتروریزم گجرات بر یک خانه خاموش در حیدرآباد یورش برد، تنها مواد کیمیاوی و سلاح ضبط نکرد؛ بلکه فساد و پوسیدگی درونی گروه موسوم به خوارج خراسان را برملا ساخت.
افرادی که بازداشت شدند، جنگجویان عقیده نبودند، بلکه فقط مهره های شطرنج بودند. شهروندان هندی که توسط یک فرد افغان استخدام شده بودند، از طریق برنامه‌های رمزگذاری شده با هم مرتبط بودند و از دستورات یک عقیده شکست خورده پیروی میکردند. عقیده و آیدیالوژی که با هیچ منطق انسان میکشد و به از خود خیانت میکند.
توطئه بزدلان
شبکۀ موسوم به (افق) وابسته به داعش-خراسان، وعدۀ یک حملۀ بزرگ را داده بود — استفاده از اسلحه و سم (رسین) که یک زهر مرگباراست. اما اگر دقیق‌ تر نگاه کنیم: این عملیات به هندی‌ها، پاکستانی‌ها و افغان‌هایی وابسته بود که هرگز یکدیگر را ندیده بودند و تنها با توهم مشترک به هم پیوند خورده بودند.
رهبر آنان (ابوخدیجه) در افغانستان با آرامش نشسته بود و جوانان را به سوی مرگ یا زندان سوق میداد. این‌ها جنگجو نبودند، بلکه چوب سوخت برای یک پروژه بودند. به آنان دستور داده شده بود که بازارهای عمومی دهلی و احمدآباد را هدف قرار دهند؛ جاهایکه مسلمان، هندوها، سیک و مسیحیان در کنار هم خرید میکنند.
دشمن که آنان انتخاب کرده بودند، نه کدام دولت بود و نه کدام اردوی یک کشور، بلکه همه انسان های بیگاناه یک جامعه بود.
هدف‌ قراردادن همه، ولی خدمت ‌کردن به هیچ ‌کس
توطئۀ داعش خراسان در حیدرآباد میان چهره‌ها و ادیان تفکیک قایل نبود. زهر رسین قوه تفکیک ندارد، و مرمی رها شده از دهنه اسلحه عقیده ندارد. آزادسازی یک زهر مرگبار در یک بازار، دهقانان، کودکان، فروشنده گان و همان مردمان را میکشد که افراط‌گرایان ادعای دفاع از آنان را دارند.
این است سرنوشت یک نهضت است که روح خود را گم کند: کورکورانه حمله میکند و میل اسحله را بسوی خود نشانه میگیرد. داعش خراسان نه برای عدالت میجنگد و نه برای ایمان، بلکه برای جلب توجه میجنگد، ولو به بهای خون بی‌ گناهان تمام شود.
افسانۀ خراسان فرومی ‌ریزد
سال‌هاست که داعش خراسان وهم وخیال باطل مقاومت پاک اسلامی از افغانستان تا جنوب آسیا را میفروشد. اما بازداشت‌های حیدرآباد حقیقت را آشکار کرد: یک شبکۀ خارجی از‌هم‌ گسیخته از افراد فریب ‌خورده و فریب ‌دهنده که مؤمنان محلی را برای مأموریت‌های انتحاری به کار میگیرند.
یک فرد افغان دستور میدهد، جذب‌ شدگان هندی فرمان میبرند؛ تسهیل‌ کنندگان پاکستانی سلاح را از مرزها عبور میدهند. هر حلقه از حلقۀ قبلی ضعیف‌ تر است.
زمانیکه قطعه ضدتروریزم گجرات آنان را پیش از شلیک نخستین گلوله بازداشت کرد، افسانۀ شکست ‌ناپذیری فرو ریخت. ولایت خراسان ادعای داعش حالا به آزمایشگاهی از ناکامی تبدیل شده، محیط دیجیتالی که طرح های تولید میکند که در برخورد با واقعیت فرو میپاشند.

درس واقعی برای حیدرآباد و فراتر از آن
حیدرآباد شهری با میراث علم، تجارت و سدۀ‌ها دانش اسلامی، هیچگاه قلعه داعش نبود. تنها صحنه‌ ئی بود که آنان انتخاب کرده بودند. هدف ‌شان این بود که نماد همزیستی را به نماد ترس مبدل کنند.
اما در عوض، شهر ثابت کرد که هشیاری و همبستگی میتواند آشوب وارداتی را شکست دهد. شکست این عملیات، نه‌ تنها پیروزی برای نیروهای امنیتی، بلکه برای هر شهروند هندی است که اجازه نمیدهد افراط‌گرایان از نام دین او سوءاستفاده کنند.
داعش خراسان تلاش کرد پسران حیدرآباد را علیه شهر خودشان به‌کار گیرد، ولی آنان ناکام شدند. و همواره ناکام میمانند، زیرا زهر آنان تنها در جای پخش میشود که سکوت حاکم باشد و هند سکوت نکرده است.
آینده‌ای که سزاوارش هستند
با فروکش‌ کردن غبار، یک حقیقت برجسته میشود: رهبران داعش خراسان در افغانستان و پاکستان همچنان تلاش خواهند کرد جوانان هندی را به‌عنوان قربانیان مصرفی بکار گیرند. آنان زمزمۀ شهادت سر میدهند، اما در عمل جز تباهی چیزی به بار نمی آورند.
اما هر توطئۀ ناکام، فریب آنان را برهنه میسازد. هر عضو بازداشت‌ شده، هشداری به دیگران است. و هر بوتل کیمیاوی کشف ‌شده، داستان واحدی را بیان میکند: خلافت خیالی آنان نابود شده؛ چیزیکه باقی مانده تنها گروه از فعالان آنلاین است که با مرگ بازی میکنند. رویای خراسان آنان پایان یافته است. آنچه مانده، کابوس است که خودشان ساخته‌ اند.

امواج پرس

اولین کسی باشید که نظر بدهید on "زهری را که آنها برای دیگران برنامه ریزی نموده بود، از زوال این گروه پرده برداشت"

یک نظر بگذارید

آدرس ایمیل شما نشر نخواهد شد.


*